الوهيم Elohim
واژهی الوهیم
جمع ال و نام عبری خداوند كه به معنای قادر و امین است. ال یا ایل رایجترین و قدیمیترین نام خدا در میان اقوام سامی است،[6] كه مفرد واژهی ایلیم كنعانی میباشد و از آن افادهی جمع میشود. این واژه در زبان "اكدی[7]" بطور عام، برای خداوند به كار برده میشود.[8] اما اصل و ریشهی این واژه از wlیا yl میباشد. این نام، در نزد سامیان به همهی نیروهای نامرئی و غیبی كه دارای قوای مافوق طبیعی بودهاند، اطلاق میشده است.[9] ال[10]، به عنوان اسم عام برای این نیروها بکار برده شده است. جمع این واژه، الوهیم است، كه در اكثر منابع به بتها ترجمه شده است. ال بر تمامی خدایان بزرگ و كوچك اطلاق میشده است، و به اعتقاد برخی، احتمالاً نام بت اعظم كنعانیان نیز بوده است. این واژه اغلب در میان یهودیان برای نامیدن خدا؛ و یا به همراه یكی از القاب خداوند باری كاربرد داشته است. مانند ایل علیون، الشدای... حتی واژهی ایل همراه با اسامی اشخاص مانند: خلیل نیز بكار رفته است.[11]
این واژه یکی از نامهای خداوند است که بطور مکرر در کتاب مقدس آمده است، چنانکه حدود چهل و یک بار در كتاب ایوب تكرار شده است،[12] و دارای دو معنا است: بصورت جمع، برای مجموع خدایان و به شكل مفرد، به عنوان یكی از نامهای خداوند به شمار میرود. پس با این كلمه گاه به اعتبار مفرد و گاه جمعبودن آن برخود میشود. الوهم خدایی مهربان است و در كردار خویش به اصول اخلاقی پایبند بوده و خالق آسمان و زمین است.[13] این واژه بطور خاص برای خدای حقیقی قوم یهود به عنوان بالاترین مقام الوهیت به كار رفته است، و در عهد عتیق معادل واژهی خدا - به یونانیtheos - در عهد جدید است.[14] همانطور كه ذكر شد، الوهیم در حقیقت افادهی جمع دارد، و معمولاً همراه با یک فعل جمع میآید،[15] كه برخی محققان بر این باورند این جمع بودن، به خاطر احترام به خدا انتخاب شده است. برخی فلاسفه و دانشمندان یهود معتقدند كه ال، معنای قدرت و الوهیم مفهوم كل قدرتها یا قدرت مطلق را دارد. در حالی كه این تفسیر علمای یهود درخور توجه است، اما متون مقدس، آن را تأیید نمیكند و بسیاری از محققان ابراز میدارند كه در دوران تبعید هم، نویسندگان تورات، هنوز به خدایان متعددی اعتقاد داشتند و به همین خاطر، الوهیم، به معنای خدایان به كاربرده شده است. ولی اگر ما در نظر بگیریم كه در زمان تنظیم بخشهای مختلف كتاب مقدس یهود، یهوه، رب الارباب توجیه میشده است، میتوان پذیرفت كه به كار بردن شكل جمع در فعل و اسم برای ادای احترام به ساحت قدوس متبارك بوده است و محتمل است كه اصل این اصطلاح را عیناً از اساطیر متأخر اخذ كرده باشند. [16]
اشتقاق و کاربرد واژهی الوهیم
پیرامون ریشه و اشتقاق واژهی الوهیم بحث بسیار است. برخی بر این باورند که الوهیم صورت جمع الوه[17]،ال یا ایل میباشد. پذیرش اشتقاق الوهیم از الوه صحیح نمیباشد، زیرا چنین فعل مشتق شدهای بعنوان الاه[18] در عبری وجود ندارد، اما عرب شناسانی چون فلیسچر[19]، فرانس دلیتسچ[20] و دیگران، در پژوهش خود اظهار کردند که الاه در عربی به معنای نیروی ترسناک و یا هیبتی که به عنوان ملجأ و پناهگاه است، میباشد. بنابراین الاه یا الوه در معنی نخست یعنی مخوف و هولناک؛ همچنانکه در کتاب مقدس، خداوند به عنوان ترساننده معرفی میشود. برای نمونه: «یهوه صبایوت ... ترس و خوف شما باشد»،[21] « سرّ خداوند با ترسندگان اوست»،[22] که این آیات خود گواه تأیید و حمایت از این نظر است. اما این حقیقت که احتمالاً الیها از یک ریشهی فعلی مستقل نشأت گرفته است، تنها به یک تقسیم از الیها_ این واژه اصالتاً به مفهوم مالک و مستولی بودن خداوند است_ دلالت دارد، که این توضیح دارای تشکیک بیشتری است. اگر الوهیم مشتق شده از ال در نظر گرفته شود، اصل ریشهی آن به معنای شخصی است که دارای قدرت مطلق میباشد. مطابق با اشتقاق ولهوسن[23]، ال از یول به معنای مقدمترین شخص و بنابر اشتقاق نولدک[24]ال از یول یا ایل[25] یعنی کسی که در بالا و صدر قرار دارد و یا قادر مطلق است، معنا میشود. براساس اشتقاق دیلمان، ال از الاه یا الی[26]، به معنای قادرمطلق میباشد،[27] و سرانجام به معنای کسی است که هدف کوشش و آرزوی همهی انسانهاست و یا کسی که در پریشانی، غم و نیازمندی به هدایت، بازگشت به سوی اوست و عمیقاً نسبت به او وابستگی وجوددارد.[28] از دیدگاه افرادی چون، ایولد[29]، دیلمان[30] و دیگران، فعل نشأت گرفته شده از الاه به معنای قادر مطلق بودن میباشد، و به عنوان صورتی مشتق شده از الاه است. در واقع الیها به احتمال زیاد فعل مستقل مشتق شده نیست، بلکه تنها تقسیمی از الاه[31] است، که مفهوم اصلی آن دربردارندهی مالکیت خداوند است. بنابراین الوه تنها بعد از شکل جمع الوهیم کاربردی متداول و طولانیتر دارد، و مفردی است که وجود جمع از آن افاده میشود.[32]
یهودیان اولیه و کاتبان نخستین، با تعدادی از دانشمندان مدرن، در اشتقاق الوهیم از ال، اتفاق نظر دارند. اما یک اختلاف بزرگ دیدگاهی در روش اشتقاق این واژه وجود دارد. برخی فرض میکنند که جمع ال بواسطهی الحاق یک حرف اضافه به این کلمه میباشد، که نمونهی آن در فرهنگ واژههای عبری وجود دارد، و ایشان بر این باورند که الوهیم یک نوع اشتقاق مترقی از ال است. عدهای دیگر تنها فرض کردهاند که در عبری اولیه، مفرد کلمه «ال» به مفهوم خدا بوده است و شکل جمع آن الوهیم است. تنها در زمانهای اخیر است که شکل مفرد الوه ساخته شده است. بنابراین از نظر گرامری، الوهیم یک مترادف مناسب را به دست میدهد. برخی هم معتقدند، الوه و الوهیم اشتقاق فرعی و مستقل از ال میباشد.[33]
بررسی الوهیم نشان میدهد که آن هم بر خدایان حقیقی و هم خدایان دروغین _الهه ها_ دلالت داشته است و برای داور یا حاکم، فرشتگان و پادشاهان بکار میرفته است و حتی همراه نامهای دیگر آورده میشده است که به آنها معنای عالی و برتر میداده است. براساس این گفتار شکل مفرد الوهیم و معنای آن نشانگر وضوح کافی و مناسب میباشد، و یا دربردارندهی یک مفهوم استعارهای است. عدهای از طریق مفهوم استعارهای الوهیم را بیان میکنند، یعنی الوهیم را به معنای داور _ یعنی شاهد دادخواهی، حکم دهنده به قانون، الهام و وحی الهی _ و یا خدا ترجمه میکنند.
الوهیم در مسیحیت
همانطور که بیان شد، بسیاری بر این عقیدهاند که واژهی الوهیم که افادهی جمع از آن میشود، از حیث ادای احترام و تکریم به ساحت قدوس متبارک میباشد، چنانکه برای پادشاهان و بزرگان نیز جمع احترام آمیز بکار میرفته است و یا نشاندهندهی تسلط خداوند بر هستی و حضور وی در تمام نیروها و عوامل است.[34] اما در مقابل این نظریه، گروهی در مسیحیت بر این باورند، که جمع بودن نامهایی چون: الوهیم، ادونای و ... بخاطر بیان عظمت و شکوه خداوند نیست بلکه خدای کتاب مقدس یک وحدانیت در تعدد اشخاص یا اشخاص متعدد هم ذات است[35]، یعنی الوهیم و یا به زبان الهیات مسیحی، تثلیث میباشد، یگانگی خدا در مسیحیت نه به معنای سه فرد بلکه به بیان دقیق تر بصورت سه شخصPersona متفاوت میباشد. پرسونا کلمهای لاتینی است به معنای نقابهایی که هنرپیشهها در یک نمایش به چهره میزنند، به عبارت دیگر از نظر آنها با یگانگی الهی به شیوههای مختلف میتوان برخورد کرد، ولی در اصل یکی است!![36] پس کلمهی الوهیم از نظر ایشان، بیانگر وجود تثلیث در عهد عتیق است. البته این نظریه از ریشه و بن، مخالف اصول سیزده گانه[37] یهود و همچنین اسفار پنجگانهی موسی(ع)، و برای نمونه دعای شمع[38]_که یهودیان آن را بطور روزانه در نمازهای صبح و مغرب خویش به عنوان بخش مهمی از نماز میخوانند[39]_ در مسئلهی توحید میباشد. اما نظریهی فوق از سوی منابع رسمی کلیسا مردود شناخته شده است.[40]
آیاتی از کتاب مقدس پیرامون تطبیق الوهیم با اقانیم
در کتاب مقدس از نظر مسیحیان الوهیم گاه بر اقنوم اول[41] و گاه بر اقنوم دوم مطابقت دارد، که در اینجا به طور خلاصه اشاره ای به برخی از آنها میکنیم:
"و الوهیم گفت: آدم را ... موافق و شبیه ما بسازیم، تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همه حشراتی که بر زمین میخزند حکومت نماید. پس الوهیم، آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت الوهیمآفرید."[42]
"و یَهوِه الوهیم گفت: همانا انسان مثل یکی از ما شده است، که عارف نیک و بد گردیده است. اینک مبادا دست خود را دراز کند و ... تا ابد زنده بماند."[43]
" ای الوهیم تخت تو تا ابدالاباد است. عصای راستی، عصای سلطنت تو ... بنابراین الوهیم خدای تو، تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است."[44]
رسالهی عبرانیان[45]، این سخنان نبوتی مزمور را خطاب به عیسی مسیح (یهوه الوهیم میداند) که خدای اول در آن اشاره به عیسی مسیح دارد و خدای دوم به خدای پدر اشاره میکند.
" تو ای الوهیم در ابتدا زمین را بنا کردی و افلاک مصنوع دستهای توست."[46]
و در برخی از آیات کتاب مقدس، عیسی پسر خدا یا پسر الوهیم خوانده شده است.[47]
[1] Eloah
[2] The Hebrews had three common names of God, El, Elohim, and Eloah, besides, they had the proper name Yahweh.
[3] St.Elphege, A.J.Mass, "Elohim", The Catholic Encyclopedia, Charles J.Herbermann(ed), New york, Robert Appleton Company, vol 5, p.871.
[4] اشعیا 19: 4؛ ملاکی 1: 6؛ مزامیر 8: 5؛ خروج 21: 4و 6.
[5] Jardener, James, Faiths of The World (Encyclopedia of Religious Traditions and Practices), London, U.K., Koros Press Limited, vol 5, p.1314.
[6] St.Elphege, A.J.Mass, p.871.
[7] از جمله زبانهای سامی دوران باستان
[8] ماسون، دنیز، قرآن و كتاب مقدس درون مایههای مشترك، ترجمهی فاطمه تهامی، تهران، سهروردی، 1385، ج 1، ص 52 ؛ میرچاد، الیاده، رساله تاریخ ادیان، ترجمهی جلال ستاری، تهران، سروش، 1376، ص 225؛ محمدیان، بهرام، دایره المعارف كتاب مقدس، تهران، روز نو، 1380،ص 495؛ نیز:
F.Hartman, Louis, " God Nemes of", Encyclopedia Judaica, Fred Skolnik (ed), New york, Thomson, 2007, p.672.
[9].St.Elphege, A.J.Mass, p.872.
[10] El.
[11] Bromiley, G.W., "God ", The International Standard Bible, Encyclopedia, w. Smit (ed), jr,grand rapids, Michigan, 1995, vol 2, p. 506 ؛ F.Hartman, Louis, p.672.
[12] Bromiley, G.W., p. 506; Ince, Richard, Dictionary of Religian and Religions, cosmo publication, new delhi, 2007, p.92 ؛ F.Hartman, Louis, p.674؛ St.Elphege, A.J.Mass, p.870.
[13] Bromiley, G.W, pp.496 ,505 ؛ F.Hartman, Louis, p.674.
[14] تثنیه 4: 35 – 39؛ محمدیان، بهرام، دایره المعارف كتاب مقدس، تهران، روز نو، 1380، ص 495؛ نیز:
fishbane, mechael, Biblical myth and rabbinc myth making, oxford ,new York,2003, p.157.
[15] Jardener, James, p.1314.
[16] F.Hartman, Louis, pp.674,675.
[17] Eloah.
[18] Alah.
[19] Fleischer.
[20] Franz Delitzsch.
[21] اشعیا 8: 13.
[22] مزامیر 25: 14؛ نگ: مزامیر 27: 1؛ 25: 12؛ پیدایش 22: 13.
[23] Wellhausen.
[24] Noldeke.
[25] Il.
[26] Alay.
[27] خروج1:1.
[28] St.Elphege, A.J.Mass,pp.870,871.
[29] Ewald.
[30] Dillmann.
[31] Ilah.
[32] St.Elphege, A.J.Mass, pp.870, 871.
[33] Ibid.
[34] محمدیان، بهرام، ص495.
[35] وات، مونتگمری، اسلام، مسیحیت در عصر حاضر، ترجمهی حسن قنبری، بی جا، ص 132؛ نیز:
Davison.W.T, "God (Biblical and Christian) ", Encyclopadia of Religion and Ethics, James Hastings(ed), New york, T.& T. Clark, vol VI,1981, p.258.
[36] ر.ج: كاكس، هاروی، مسیحیت، ترجمهی عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مركز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1378.
[37] اپستاین، ایزیدور، یهودیت بررسی تاریخی، ترجمهی بهزاد سالكی، تهران، حكمت و فلسفه،1385،صص259و 260.
[38] تثنیه 6: 4.
[39] ماسون، دنیز، پیشین
[40] .Morrison, M.A. & Brown, S.F, World Religions, New Delhi, Viva Books PVt.Ltd., 2008, vol 8, p.86.
[41] اشعیا 48: 12- 17؛ عاموس 4: 9- 11؛پیدایش 19: 24 و ... .
[42] پیدایش 1: 26و 27.
[43] همان، 3: 22.
[44] مزمور 45: 6 و7.
[45] 1: 8 و 9.
[46] عبرانیان 1: 10.
[47] ر.ج: یوحنا 1: 18 و 1: 49- 51 و 10: 39و 11: 27 ؛ اعمال رسولان 13: 33؛ عبرانیان 1: 5 و 5: 5.