تاریخچه علم و علامت کشی در محرم
چیزی که محرم امسال را برای من متفاوت از محرمهای قبل کرد، سعی در نگاه کردن از زوایهی دیگر به این واقعه بود. البته به شدت معتقدم که محرم امسال به هیچ وجه دلنشینی سالهای قبل را برای من نداشت، اگر چه میدانستم که بسیاری از کارهایی که سالهای قبل تحت عنوان عزاداری انجام میدادم ریشهی تاریخی محکمی ندارد و اغلب نوعی بدعت است. به نظر من دو نوع ندانستن ممکن است برای کسی رخ دهد: اول اینکه نمیداند که کاری درست است یا خیر ولی آن را انجام میدهد، دوم اینکه نمیداند چرا یک کار غلط است و آن را انجام نمیدهد. که صد البته برای من و عزاداری امام حسین (ع) ندانستن اول دلچسبتر است تا دوم. ولی به این هم معتقدم که باید یک جایی ریشهی جهالت برچیده شود تا نسلهای بعد از ما، دست از سطوح بیارزش و بیمایهی عزاداری بردارند و به کنه قضیه برسند تا تأثیر عزاداری پایدار و مفید باشد. برخی از مواردی که در محرم امسال برای من ایجاد سؤال کرد عبارتند از: فلسفهی علامت کشی، زنجیر و سینه زنی، تعزیه، دستههای عزاداری با آن ابزار موسیقیایی خود و داستانهایی که از عاشورای 61 قمری نقل میشود. نا گفته از پستهای قبلی پیداست که ذهن من هم اکنون درگیر مسائل ریشهای تر از اینها، خدا و دلایل وجودش گرفته تا پیامبران و امامان، است اما بدلیل اینکه مسائل ذکر شده نیاز به مطالعات دقیقتر و زمان طولانیتری دارد، فعلا به بدعتها و شبهاتی که در مورد محرم وجود دارد پرداخته میشود تا اینکه در زمان مناسب به مسائل ریشهای تر نیز پرداخته شود. امید است که بتوانم این شبهات را برای خود بر طرف کنم و با قرار دادن مطالعاتم در این وبلاگ برای دیگر عزیزان نیز مفید واقع شود. به عنوان اولین قدم به تاریخ علامت کشی پرداخته میگردد.